فرهام جوجه طلايي مامان

پسر خجالتي مامان

پسر خوشگلم اين روزا اسم همه ي فلش كارتهاي صد آفرينش رو ياد گرفته البته به صورت فارسي. خيلي به حرف زدنت كمك كرد عزيزم
تازه كتاب خوندن هم پسرم ياد گرفته . كتابو باز ميكنه ميگه : يكي نبود يكي نبود هيچ كس نبود يه پينوكو (پينوكيو) بود يه جپتو (ژپتو) بود يه پيشي بود ... پينوكو مامانشو اذيت كرد گوشاش دراز شد.
آخرشم ميگه تموم شد بقيشو فردا ميخونيم
الهي مامان فداي اون كتاب خوندنت بشم

تاریخ : 22 شهریور 1393 - 21:24 | توسط : فرهام پسر | بازدید : 1047 | موضوع : فتو بلاگ | 6 نظر

موش كوچولو

جيگر مامان همچنان از حموم كردن خوشش مياد ولي از دست و صورت شستن روزانه فراريه. البته بگم خيلي پسر تميزيه و دستاشو به هر چيزي نميزنه حتي موقع خوراكي خوردن هم از من و بابايي ميخواد بذاريم دهنش كه يه وقت خودش دستاش به قول خودش كفيف (كثيف) نشه. از حموم هم كه مياد بيرون ساعتها با همين تيپ تو خونه ميچرخه و نميزاره حولشو در بيارم.

تاریخ : 22 شهریور 1393 - 21:19 | توسط : فرهام پسر | بازدید : 940 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید